وادی غفران و عشق

متن مرتبط با «زندگانی» در سایت وادی غفران و عشق نوشته شده است

شهرزاد زندگانی ام...

  • شهرزاد قصه های تنهایی امنغمه خوان داستان شبانه امبرایم هزار و یک شب از آمدنت بگوغزل های وصالت را با آواز بخوانبا آب و تاب، آمدنت را بر زبان جاری سازاشعار ناب آمدنت را عاشقانه ردیف کناما هرگز نیا...آمدنت مرا زهری­ست مهلکاگر تو بیایی من منتظر چه کسی باشمعشقِ انتظار است که مرا زنده نگه داشتهو نورِ امید را هماره روشن می دارد...ای عزیزترین دردانه ام وصال تو را روح باید دریابدوآن رخ نمی دهد مگر در حیات جاوید مگر این جسم تاب دیدار جمالت را دارد...ای پاک ترین عشق من...تو را من تا عمر دارم باید به نظاره بنشینم تا آن زمان که چشمانم سویی داردباید در راه منتظر بماندتا تو بیایی...اما آنگاه که دیدی قرارم، در این وانفسای روزگار بیقرار گشتهو امان از من بریدهرخی از چهره بنمایان و با دیده جان از پستویی خودت را به من نشان بده   و باز مرا در خمار وصلت زنده بگردانآنگاه که هویدا گردیضربان قلبم به صدا در می آید... هر گاه دیدی که از این وانفسای روزگار بریده امجمال نازت را بر جان بی قرارم بنوشانتا باز تورا منتظر باشماما این تمنای من است...این تمنای من است که دگربار هیچ گاه نیااگر بیایی و وصلت را بر من بنوشانیچشم به راه چه کسی باشمهمه عمر آرزویم به دنبال تو بودن هاست تا ابدابد من آروزی وصل توست نه وصالت...وجودت چه پارادوکسی کرده زندگانی مراای تمام دنیای منکه بودنت را همه عمر از خدا خواهم وصلت، یعنی مرگ این قوی عاشق... ای شهرزاد زندگانی امداستان رسیدنت برای منسمفونی دریای متلاطمی استدر اقیانوس عشق بیکرانمان...تبریز/ 12 فروردین 1401دانلود قطعه با صدای ساقی سبو شکستهموضوعات مرتبط: دلنوشته های شخصی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها