چشمهایت ... وقتی در دلهره خاکی و هیاهوی جانی سیه چشمان مست آهو وارت را دیدم دل و جان از دست بدادم آرامش و خلوت دل تو را می طلبد بیا و رها کن مرا از دلددگی های واهی ای عشق... و یا ای دلدار... شوق چشمان تو شور در جان شرین انداخته تاب دوری ندارد این دل شیدایی ... موضوعات مرتبط: دلنوشته های شخصی ,چشمهایت ...ادامه مطلب